تقاص دل

تقاص دل

امتیاز کاربران
رمان ایرانی
وضعیت:
فایل عیار سنج

ارسال به دوستان
0

خلاصه ای از کتاب:

ارمغان خبرنگار و عکاس می‌باشد و برای خرج عمل قلب پدرش احتیاج به یک سوژه‌ی خبری بزرگ دارد، او متوجه داستان مرموز زندگی(( مهراب کیان)) تاجر معروف می‌شود، مهرابی که یک روزی امپراطوری بزرگی داشت و اسمش لرزه به اندام رقبا می‌انداخت اما الان از او و امپراطوری‌اش، تنها مهرابی باقی مانده که در مغازه‌ی کوچکی در ناکجا آباد به سنگ تراشی مزار مرده‌ها می‌پردازد!!
ارمغان به دنبال کشف حقیقت زندگی مهراب پا به دنیای او‌ می‌گذارد و ...
کتاب همزمان دو قصه را روایت می‌کند، داستان اصلی از زبان ارمغان روایت می‌شود و در ادامه با مهراب هم‌قدم می‌شویم تا قصه‌ی زندگی او را از زبان خودش بشنویم...
نثر کتاب روان و‌خوش‌خوان است و از دیالوگ‌های سنگین خبری نیست و در نهایتِ سادگی، داستان جلو می‌رود.
تا حدودی اتفاقات داستان قابل حدس می‌باشد و پیچیدگی خاصی ندارد.
تعلیق داستان خوب است و خواننده رو دنبال خود می‌کشاند.
ژانر کتاب اجتماعی عاشقانه می‌باشد و پایانی خوش دارد.
 
برشی از کتاب:
نگاهم به سمتش سرخورد، سرش را به صندلی تکیه زده و پلک هایش روی هم افتاده بود. حالا که پلک هایش روی هم افتاده بود مژه های بلندش بهتر خودنمایی می کردند. نگاهم چرخ زد روی تک تک اعضای صورتش. ابروهای حالت دار و تقریبا کوتاهش، چشم های کشیده و مژه های بلند و فرخورده اش، بینی متناسب با صورتش و لب های صورتی...
به سختی نگاه گرفتم و از پنجره هواپیما به ابرهایی که از کنارمان می گذشتند چشم دوختم.
چه بلایی سرم آمده بود؟ چرا نمی فهمیدم؟
این حس های ضدونقیض حالم را دگرگون می کرد. حس های نابی که تنها با بودن کنار او به جانم می افتادند.
او دختری بود با تمام قدرتش در برابر من قدرتمند. دختری که با آمدنش پوز من و قدرتم را به خاک مالید و با بی اعتبار کردن نام من، به نام خودش اعتبار بخشید.
و حالا باید از او در این لحظه در این مکان متنفرترین بودم؛ اما نبودم. نبودم و بدتر اینکه حس خوبی از بودن کنار او زیر پوستم می دوید. متنفر نبودم و این بدترین بلاتکلیفی دنیا بود.
نویسندهزهرا ابراهیم زاده
نوبت چاپ1
سال چاپ1399
تعداد صفحات600
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
جنس کاغذتحریر
شابک9786009829392
دیدگاه ها

در اين بخش نظری ثبت نشده است.

نظرات کاربران

دیدگاه خود را ثبت نمایید.

سوال امنیتی : مجموع دو عدد 7 و 8