مبتلا

مبتلا

امتیاز کاربران
هیچ قرص و دوایی درمانش نیست... مبتلا شده است... به دردی بی دردمان مبتلا شده است که درمانی جز دست های معشوق ندارد.
وضعیت:

ارسال به دوستان
0

خلاصه ای از کتاب:

داستان روایت دختری به نام آساره است که بنا به دلایلی به تهران آمده و در منزل دوست پدرش ساکن است. در این میان رابطه‌ای بین آساره و بهامین شکل می‌گیرد و نویسنده با استفاده از گره زدن سنت‌ها و عرف خانواده و مقاومت آساره و همچنین بدبینی و تلخی بهامین، اتفاق‌های داستان را رقم می‌زند…
شخصیت‌های داستان خیلی فانتزی و عجیب نیستند و قرار نیست خیلی خاص باشند. همین ویژگی مثبت کتاب است. «مبتلا» روایتی از عشق و دلدادگی است که در پس شک و تردید و روحی زخم‌خورده به بار می‌نشیند. این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که به داستان‌های عاشقانه علاقه دارند.

 

برشی از کتاب:

درد بودند و درمان هم . اما دور از هم... مبتلای عشق بودند و عذاب عشق سهم شان بود.
حرف زیاد داشتند ولی لب‌هایشان خاموش میدان را به عشق بازی نگاه‌شان داده بود. 
نگاه‌هایشان گویای حرف‌های زیادی بود. 
باز هم قطره اشکی بی اجازه از پلک‌هایش بیرون جست. نگاه او در پی آن قطره دوید.
-اینجا موندی که تنها بمونی و گریه کنی؟....
نویسندهمائده باوندپور
نوبت چاپ2
سال چاپ1398
تعداد صفحات479
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
جنس کاغذتحریر
شابک9789642161539
دیدگاه ها

در اين بخش نظری ثبت نشده است.

نظرات کاربران

دیدگاه خود را ثبت نمایید.

سوال امنیتی : مجموع دو عدد 5 و 3