آن او
آن او
عشق می تواند تو را ببرد، از خودت دورت کند، آن قدر که دیگر مال خودت نباشی، بشوی از آن دیگری... از آن او!
خلاصه ای از کتاب:
سایه تهتغاری خانواده مهندس نجاتی برخلاف خواهر و برادرش و بدون رضایت پدر وارد هنرستان میشود...
این کار او باعث اختلاف با پدرش شده تا حدی که خودش را از خانواده کنار میکشد.
سرمایهگذاری مشترک مهندس نجاتی با خانواده رستمی و شهیری حضور سورنا، برنا و امیرپاشا را در زندگیشان پررنگ میکند. سایه که یک تجربه تلخ عاشقانه دارد و از عشق میترسد, ناخواسته وارد دنیای امیرپاشایی میشود که زندگیاش در برابر چشمان سایه زیر و رو شده است. این بار قدرت عشق برنده میشود یا ترسهای کهنه؟
این کار او باعث اختلاف با پدرش شده تا حدی که خودش را از خانواده کنار میکشد.
سرمایهگذاری مشترک مهندس نجاتی با خانواده رستمی و شهیری حضور سورنا، برنا و امیرپاشا را در زندگیشان پررنگ میکند. سایه که یک تجربه تلخ عاشقانه دارد و از عشق میترسد, ناخواسته وارد دنیای امیرپاشایی میشود که زندگیاش در برابر چشمان سایه زیر و رو شده است. این بار قدرت عشق برنده میشود یا ترسهای کهنه؟
برشی از کتاب:
برگشت و نگاهی به او انداخت و چندبار لبش را جوید. از همانجا هم میتوانست لبخند جدانشدنی صورتش را ببیند. سری برای خودش تکان داد. بیشک، بدون تردید، همینجا، امروز میتوانست به خودش بگوید این دختر را میخواهد!
با تمام دیوانه بازیهایش، با تمام خرابکاریها و شیطنتهایش. دیگر لحظهای تردید نداشت که این دختر را میخواهد. و برای به دست آوردن او نه تنها باید دلش را به دست بیاورد بلکه خرابکاریهای گذشتهاش را هم جبران کند. نفسی گرفت و گفت:
-خب کجا میری؟
سایه از لحن صمیمیاش که شاید یک سالی میشد که نشنیده بود تعجب کرد. برگشت و به او نگاه کرد.
-خب کجا میری؟
سایه از لحن صمیمیاش که شاید یک سالی میشد که نشنیده بود تعجب کرد. برگشت و به او نگاه کرد.
با دیدن چشمهای گرد شدهی سایه خندهاش گرفت.
زیر لب گفت “یعنی عاشقتم سایه!”
نویسنده | بهاره شریفی |
نوبت چاپ | 3 |
سال چاپ | 1399 |
تعداد صفحات | 776 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9789642161898 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.