چوبخط اوهام
چوبخط اوهام
رفت و چوبخط توهماتم را پر کرد. نمیدانستم شگرد معبودی که به مو میرساند و نمیگذارد پاره شود، آغاز پر اعجاز، در پس پایان مسموم است...
وضعیت:
خلاصهای از کتاب:
امیر فتاحی دلباختهی زنی فاسق میشود که در گروههای چت مختلط با او آشنا شده است.
قصه سر زمینهاییست که به خواست خانوادهاش تنها شرط رسیدن به آنها وصلت با دخترداییاش رویاست. دختری بیگناه که برگزیده شده برای تاوان...
و خانوادهای از بیرون مقبول و از درون پوسیده بر پایهی یک نفرین قدیمی...
امیر پس از دستیابی به مرادش رویا را رها میکند با کودکی ناخواسته در بطنش، خبر ندارد روزی دست از پا درازتر خواهد برگشت و آنوقت است که رویا در تدارک ازدواج با مردیست که میشود روی پیمانش به اندازهی یک عمر حساب کرد.
سایهی شوم امیری که بازگشته تا سهم خود را از زندگی بگیرد برای بار دوم روی خوشبختیاش میافتد و در این تنگناست که عیار عشق مُعَیَّن میشود.
برشی از کتاب:
وقتی از همهی دنیا بریدم، عازم جادهای غریب شدم.
جادهای که انتهایش متروکه بود.
تو آمدی…
دستم را گرفتی…
از تو و تمام همجنسانت.
نفهمیدم که چقدر از خودت گذشتی که قرارم شدی.
من از تو به باورت رسیدم. باورت درخصوص معنای حقیقی عشق…
کلمهای که این روزها حرمتش به راحتی آب خوردن شکسته میشود.
چه کسی فکرش را میکرد نیمهشبی، در زیرزمین نمور، با تصویر وحشتناک روبهرویم و باران تندی که به قصد شکستن شیشهها میزد، دل در گروی مردی ببندم که زیباییاش را فدای عشقش کرد.
نویسنده | نرگس عبدی |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحات | 576 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
جنس کاغذ | بالک |
شابک | 9789642162475 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.