دراگون
دراگون
خلاصهی از کتاب:
نوا عکاس جوانی است که برای یک جشن عروسی به کار دعوت میشود.
وقتی وارد تالار میشود با دیدن داماد شوکه شده و متوجه میشود به جشن عروسی نامزد سابقش دعوت شده است.
عروس و داماد برای عکاسی به سمت باغ حرکت میکنند اما هر چقدر نوا و گروه فیلمبرداری منتظر عروس و داماد می مانند از آن ها خبری نمیشود تا اینکه آخر شب وقت خواب، بدن نیمه جان و غرق در خون داماد جلوی خانهی نوا پیدا میشود، در حالی که سعی دارد چیزی بگوید، نوا زمزمهاش را میشنود که میگوید:
"فرار کن نوا، فرار کن... اونها تورو هم میکشند..."
تعلیق کتاب از صفحات اولیه بالاست و خواننده را درگیر داستان میکند.
قلم نویسنده قوی و داستان بسیار پرکشش است.
تقریبا تعداد شخصیتها در داستان زیاد و به هم کاملا مربوط هستند و نویسنده به خوبی از پس شخصیت پردازیها( شخصیت سازی ها) برآمده است.
راوی دو داستان را همزمان روایت میکند که کاملا با هم در ارتباط هستند، یکی از گذشته تا حال و با دو شخصیت مختلف و دیگری زمان حال با دو کاراکتر دیگر.
هیجان و معماهای داستان بسیار زیاد و غافلگیرکنندهاس که در جای درست و زمان درست رمزگشایی میشود و هیچ سوالی را بیجواب نمیگذارد.
ژانر کتاب معمایی، جنایی، عاشقانه است. ( عاشقانهها از نیمهی دوم کتاب شروع میشود.)
معرفی از خانم فدرا رویایی
برشی از متن:
درحالیکه آب از جای جای بدنم شره میکرد، پرسیدم:
-یعنی… چی؟
صدایش را پایین آورد و خیره در چشمانم گفت:
-یعنی اگه یهروزی یهجایی دیدی در و دیوار اتاق تنهاییهای یک نفر،پر از عکسهای توئه،
اگه دیدی کس دیگهای رو کنارت میبینه دیوونه میشه، اگه دیدی…
چشمانش را روی هم فشرد و زمزمه کرد:
-بدون توی این دنیا از همه چی براش مهمتری… حتی اگه گفت دوستت نداره!
نویسنده | حانیه عابدی |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1403 |
تعداد صفحات | 640 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9786227065672 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.