راحیل
راحیل
برشی از کتاب:
هوا کاملا تاریک شده بود.
سوز و سرما در جانش نفوذ کرد.
دست و پایش کرخ شده بود.
صدای سگها بر وحشتش میافزود.
نگاهی به ساعتش انداخت، حدود 12 شب بود از کسی خبری نبود.
میدانست که باید منتظر حوادث آینده باشد.
شروع به قدم زدن کرد، کم کم به فکر افتاد راه خلاصی برای خودش پیدا کند اما هرچه تلاش میکرد کمتر موفق میشد.
هیچ راه خروجی نبود. سرما کم کم بر او غلبه کرد و از خستگی خوابش برد...
نویسنده | اعظم نیک سرشت |
نوبت چاپ | 7 |
سال چاپ | 1393 |
تعداد صفحات | 324 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | گالینگور |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9789647929004 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.