این قصه را هرگز نخوان
این قصه را هرگز نخوان
برشی از کتاب:
لعنت به من! در بدترین زمان بغضم ترکید.
حالا صدای گریههامون با هم یکی شده بود.
کنار من بودی ولی شونههات از شدت گریه تکون میخورد.
آخ ترمه! کاش میدونستی که حسرت چنین لحظهای چهطور روزها و شبهامو پر کرده بود ولی حالا که تورو با تمام وجود حس میکردم از خودم و زندگیم بیزار بود!
قصهی من و تو، افسانه ماه و پلنگ بود.
من ماهم رو در آغوشش داشتم ولی درست در زمانی مشابه لحظاتی که پلنگ مهتاب رو در آغوش میکشید.
نویسنده | رویا خسرونجدی |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1396 |
تعداد صفحات | 401 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | گالینگور |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9789647929103 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.