شب های مهتابی
شب های مهتابی
رمان ایرانی
وضعیت:
برشی از کتاب:
بیاراده و ناخواسته تمام اتفاقات آن شب همانند فیلم سینمایی از جلوی چشمانم میگذشت و چهره غمزده و ناراحت سیامک جلوی نظرم بود.
درست به خاطر دارم چطور غرورش شکسته شد و با لحنی التماسآمیز با من صحبت میکرد. هیچگاه فکر نمیکردم بتوانم او را ناراحت کنم و از خود برنجانم اما من این کار را کردم و مطمئنا هیچوقت خودم را به خاطر چنین کاری و همچنین آن دروغ بزرگ، نمیبخشم.
بغض راه گلویم را بسته بود، ولی دیگر نمیتوانستم اشک بریزم و عقده سنگین دلم را خالی کنم. چشمه اشکم خشک شده بود و به صوت غذهای بزرگ در گلویم سنگینی میکرد و هردقیقه که میگذشت بیشتر احساس تهوع میکردم...
نویسنده | سحرجعفری |
نوبت چاپ | 4 |
سال چاپ | 1387 |
تعداد صفحات | 364 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | گالینگور |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9789647928434 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.