آخرین پروانه
آخرین پروانه
بال هایت را چون پروانه ای زیبا بگشای... پروازکن... گاهی از دستی و گاهی بر شانه ای عاشقانه زندگی کن!
وضعیت:
خلاصه ای از کتاب:
آخرین پروانه، داستان دختری پر جنب و جوش و پر از شیطنت، که احساس عمیقش نسبت به احسان را در قلبش نگه داشته و چون میداند عشقش ممنوعه و پر از مخالفت خانواده است، سعی میکند روی آن سرپوش بگذارد.
اما وقتی میفهمد احساسش دوطرفه است، تصمیم میگیرد همراه احسان شود و پیش پدرش پرده از این عشق بردارد. اما با واکنش شدید فریدون خان مواجه میشوند و رازهایی برملا میشود که هیچکدام انتظارش را نداشتهاند.
در پس از اتفاقات پرهیجان ادامهی رمان، عاشقانهی دیگری شکل میگیرد که شاید کمی دور از منطق، اما پر از حس خوب است. عاشقانهای که یک سر آن یاشار است...
در پس از اتفاقات پرهیجان ادامهی رمان، عاشقانهی دیگری شکل میگیرد که شاید کمی دور از منطق، اما پر از حس خوب است. عاشقانهای که یک سر آن یاشار است...
برشی از کتاب:
عربده هایش مثل کشیدن ناخن روی تخته سیاه، حال پروانه را دگرگون می کرد. زخم کوچک و جزئی پشت گردنش دیگر نمی سوخت. فقط جانش داشت بالا می آمد. در همان حالت، نگاه به نگاهش داد. چشم به چشم... مردمک به مردمک... از آن نگاه هایی که هزاران حرف نگفته درش بیداد می کرد. از همان های که تمام حس بد و منفی ات را به طرف مقابل القا می کند. همان هایی که سعی دارد یاد آوری کند که یک جای کار می لنگد و یک جای این راه اشتباه است. مثل قدم برداشتن به سوی پرتگاه با چشمانی بسته! پروانه بارها دهانش را باز وبسته کرد، اما جز خرخری جزئی چیزی از گلویش بیرون نیامد. خون جلوی چشمانش را گرفته بود. کاردی می زد خونش در نمی آمد. هوا رو به تاریکی می رفت. غروب نزدیک و نزدیک تر می شد. چشمان سیاه و سربی اش خیره ی پروانه بود. درست مثل شیری زخمی که بالای سر شکارش باشد. چشمان نیمه باز پروانه بسته شد. گاهی سفیدی چشمانش مشخص می شد و تمام. تکانی خورد. گویا کسی در دل او نهیب زده باشد و دستانش شل و شل تر شد. پروانه روی زمین افتاد. سرفه کرد. پی در پی و محکم آنقدر سرفه هایش محکم و جان دار بود که حس میکرد ریه هایش در حال دریده شدن است. انگار که کسی با چنگال داشت راه های تنفسی اش را ریش ریش میکرد. سرفه هایش دقایقی طول کشید تا آرام شود
نویسنده | ساناز رمضانی |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1398 |
تعداد صفحات | 400 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9786005873405 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.