نفس آخر

نفس آخر

امتیاز کاربران
عشقی قدیمی و زنجیردار پشت پرده هفت سال جدایی جا مانده بود که ... دیداری دوباره نقطه آغاز دیگری می شود.
وضعیت:

ارسال به دوستان
0

خلاصه ای از کتاب:

صفحات روزگار گاه دو عاشق را از هم می‌گیرد…
هفت سال بعد دست قسمت باز آن‌ها را سر راه هم قرار می‌دهد
و انگار سرنوشت خواب‌هایی برایشان دیده است…
در این میان بهار خبر ندارد که صدرایش گرگ شده است و
دندان تیز کرده برای زمستانی کردن بهار…!
 
برشی از کتاب:
چشم‌هایم از گره‌ی کراواتش بالاتر رفت، صورتش برعکس همیشه صاف صاف بود، بدون هیچ ته‌ریشی، لب‌های موزونش باز تکان خورد:
-دارم اولتیماتوم آخر رو بهت میدم! اگه حرکت کنم دیگه تمومه، تا ابد تمومه. تا نفس آخر... تو میشی جزو دارایی من! و من این‌قدر خسیسم که از یه ذره از داراییم دست نکشم.
فکر و بدنم گیج شدند، بین حس خوب و بد معلق ماندند. گفت:
-اگه این فرصت بگذره شاید بارها و بارها حسرت برگشتن این لحظه رو بخوری. زمان و‌ مکانی که می‌تونستی خودت رو از این مهلکه بیرون بکشی...
 
نویسندهاکرم حسین زاده
نوبت چاپ3
سال چاپ1398
تعداد صفحات693
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
جنس کاغذتحریر
شابک9789642161614
دیدگاه ها

در اين بخش نظری ثبت نشده است.

نظرات کاربران

دیدگاه خود را ثبت نمایید.

سوال امنیتی : مجموع دو عدد 6 و 7