قلب یخی

قلب یخی

امتیاز کاربران
شنیده ای که کسی در روز آفتابی سردش بشود؟ و تمام وجودش مورمور شود؟ من این حس را تجربه کردم، وقتی با فلب یخی اش روبه رو شدم
وضعیت:
فایل عیار سنج

ارسال به دوستان
0

خلاصه ای از کتاب:

قلب یخی داستان آدم‌هایی ست که عاشق می‌شوند، ولی نمی‌توانند به خوبی از عشق‌شان، از مهر و محبتی که نسبت به همدیگر دارند مراقبت کنند.
چرا که قدر اون عشق و محبت را نمی‌دانند.
عشق مراقبت کردن می‌خواهد.
عشق صبوری می‌خواهد.
عشق از خودگذشتگی و اعتماد می‌خواهد.
قلب یخی داستان استقامت است، داستان مقاومت در برابر تمام پستی و بلندی‌های زندگی.
قلب یخی داستان گذشت کردن است، گذشت از تمام بدی‌ها و اشتباهات.
قلب یخی داستان از نو شروع کردن است، داستان دوباره ساختن و از نو سرپا شدن.
قلب یخی می‌تواند سرنوشت هرکسی باشد ولی اینکه آخرش چه چیزی می شود؟!؟
تصمیمش با خود ماست...
 
برشی از کتاب:
روزی که به دنیا می‌آییم و پا به این زمین گرد و خاکی می‌ذاریم، نمی‌دونیم که چی از این زندگی قراره نصیبمون بشه فقط گریه می‌کنیم، نمی‌دونیم سرنوشت چه جوری می‌خواد برامون رقم بخوره و فقط گریه می‌کنیم.
روز به روز بزرگ‌تر می‌شیم و همه چیزو بهتر می‌فهمیم و قشنگ‌تر می‌بینیم، اون موقع است که هم می‌خندیم و هم گریه می‌کنیم. با این وجود بازم نمی‌دونم، اصلا هیچ‌کس نمی‌دونه و هیچ‌کسی از آینده و سرنوشتش خبر نداره، ولی خب با تمام این حرفا بازم میشه آینده رو ساخت، می‌شه سرنوشت رو به بهترین شکل ممکن رقم زد و خوب بود.
میشه با تلاش تلخی‌ها رو شیرین کرد و جای نمک، شکر بود توی زندگی خودمون و‌دیگران، میشه آب بود روی آتیش و‌مهم‌تر از همه میشه فکر کرد و با صبر تصمیم درستی گرفت.
گاهی درست و گاهی غلط، اما بازم خدا رو شکر که گاهی میشه غلط‌ها رو خط زد و از نو نوشت.
نویسندهفرزانه فرخ پور
نوبت چاپ2
سال چاپ1399
تعداد صفحات720
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
جنس کاغذتحریر
شابک9789642161782
دیدگاه ها

در اين بخش نظری ثبت نشده است.

نظرات کاربران

دیدگاه خود را ثبت نمایید.

سوال امنیتی : مجموع دو عدد 6 و 7