حرف آخر
حرف آخر
عشق شبیه لمس دستان توست... وقتی خسته از یک روز کاری کنارت می نشینم و هیچ چیز نمی خواهم جز آرامش دستانت...
وضعیت:
برشی از کتاب:
چه قدر راحت از رفتن حرف می زند، چه قدر راحت از تنهایی ام می گوید. من با تمام سختی ها و زندگی پا در هوایم، با تمام شکستن هایم باز هم به زندگی، به بودن امید دارم.
نمی خواهم به همین راحتی تمام شوم. هرقدر هم که آن دنیا را دوست داشته باشم، باز هم این دنیا و زندگی نکردن حیف است!
زندگی هنوز قشنگی هایش را دارد. همه اش تنهایی، بی کسی و نداری که نیست. یک وقت هایی آدم درست وسط مصیبت با صدای صبح به خیری که در خانه می پیچید، شاد می شود.
هنوز خیلی دلیل برای زندگی کردن داریم. ما با تمام مشکلات و سختی ها، هنوز با گذشتن پی در پی فصل ها و چیدن توت حیاط احساس لذت می کنیم.
ما هنوز هر دو به بودن و وجود هم نیاز داریم.
نمی خواهم به همین راحتی تمام شوم. هرقدر هم که آن دنیا را دوست داشته باشم، باز هم این دنیا و زندگی نکردن حیف است!
زندگی هنوز قشنگی هایش را دارد. همه اش تنهایی، بی کسی و نداری که نیست. یک وقت هایی آدم درست وسط مصیبت با صدای صبح به خیری که در خانه می پیچید، شاد می شود.
هنوز خیلی دلیل برای زندگی کردن داریم. ما با تمام مشکلات و سختی ها، هنوز با گذشتن پی در پی فصل ها و چیدن توت حیاط احساس لذت می کنیم.
ما هنوز هر دو به بودن و وجود هم نیاز داریم.
نویسنده | زهرا مطلوبی |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1400 |
تعداد صفحات | 520 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
جنس کاغذ | بالک |
شابک | 9786009829358 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.