پرده نشین

پرده نشین

امتیاز کاربران
پلک می زنم برای تایید حرش و حسی آرام زیر گوشم پچ می زند پرده نشین تو شدم...
فایل عیار سنج

ارسال به دوستان
0

خلاصه ای از کتاب:

نیما با ورود به خانه‌ی خالی از وسایل متوجه‌ی دسیسه‌ی بی‌رحمانه‌ی بهار می‌شود. همسری که با نام و مشخصات جعلی ایران را ترک و نیما را با دنیایی از مجهولات در مقابل قوم و خویش رها می‌کند.
نیما چندین سال برای پیدا کردن بهار آسمان را به زمین می‌دوزد و وقتی او را می‌یابد که بر اثر یک تصادف در بیمارستان و به کما رفته است.
او تشنه‌ی به‌هوش آمدن همسرش، با مینو پرستاری که از قضا همسایه‌ی قدیمی‌اش بوده دچار مشکل می‌شود.
مینو برای خاموش کردن عشق قدیمی‌ای که از زیر خاکستر جان گرفته، با خودش می‌جنگد. نیما لجوجانه برای گرفتن جواب سوال‌هایش پاپیچ مینو می‌شود. از سویی دیگر مهیار نامزد سابق و بی وفای مینو، برای جبران اشتباهش در تعقیب لحظه به لحظه‌ی مینو با نیما رو به رو می‌شود. این رو به رویی باعث ایجاد مشکلاتی عمیق می‌شود که...

برشی از کتاب:
«باید بیایم دست چشمانت را بگیرم و با هم برویم جایی شبیه گندم‌زار چهره‌ات دمی‌ بنشینیم و چای بنوشیم تا حرف‌های شیرینت قند پهلویش شود. آن‌وقت به چشمانت خواهم گفت که چه پدری از من در آورده است، آن‌وقت شاید شرمش شود.»
پیامم را که برایش می‌فرستم لبخند، مهر محکم لب‌هایم می‌شود. ذوق را به دندان می‌کشم و روی دوشم سوارش می‌کنم. همچون کودکی بهانه‌گیر روی شانه‌ام تابش می‌دهم تا خوابش بگیرد.
-بریم؟
دست نازخاتونم که روی شانه‌ام سنگین می‌شود، چرت رویاهایم پاره می‌شود. باید فکری به حال این قلب عاشق بکنم، وگرنه وای به حال من و این روزهایم! دیوانه می‌شوم و دیگر باید از پرستاری انصراف بدهم و بنشینم گوشه‌ی خانه، هی بنویسم و هی پاره کنم تا از میانشان شعری در وصف دیوانگی‌هایم در بیاید.
نویسندهسپیده فرهادی
نوبت چاپ3
سال چاپ1399
تعداد صفحات736
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
جنس کاغذتحریر
شابک9789642161874
دیدگاه ها

در اين بخش نظری ثبت نشده است.

نظرات کاربران

دیدگاه خود را ثبت نمایید.

سوال امنیتی : مجموع دو عدد 5 و 9