یاغی
یاغی
خط بطلان می شود آن چاله های کوچک از خنده های دخترانه بر وجود یاغی شده از درد و کینه ی چندین ساله اش...
خلاصه ای از کتاب:
«بعضی دردها فراموش نمیشوند، خاموش نمیشوند، درمان نمیشوند. بعضی از دردها...
روح را سیاه میکنند و خودت را یاغی!»
کتاب یاغی به قلم خانم زهرا قاسمزاده در مورد زندگی امیرطاهاست. او سالها پیش زخم خورده و این زخم روی تمام زندگیاش تأثیر گذاشته است.
قصهی نزدیکی او به محیا برای رسیدن به اهدافی که سالهاست آرزوی رسیدن به آن را در سر پرورانده، شروع ماجراست.
با گذر از ابتدای داستان، بازی پر افت و خیز خشم و انتقامی که امیرطاها مانند توپهای یک بیلیارد روی زمین بازی ریخته، به هزارتوی پیچیدهای تبدیل میشود که ورق را برگردانده و حقایق جدیدی در پس آن آشکار میشود.
در اوایل این کتاب شاهد هستیم که یاغی از زبان سه نفر، یعنی امیرطاها و محیا و الهه نقل میشود اما رفته رفته با گذر از یک سوم میانی کتاب راویان قصه فقط امیرطاها و محیا خواهند شد.
شخصیتهای این رمان حول محور منطقی میگردند که گاه صفر و یکی شده و درک کردنشان برای خواننده سخت میشود.
خشم امیرطاها، مظلومیت و ازخودگذشتگی محیا، جاهطلبی الهه و...
متن احساسی و اتفاقات پر تنش و هیجانی مختص خود نویسنده است. سبک نوشتار گیسو با توصیفات زیبا و کلمات کوتاه و شبه جملاتی تأثیرگذار، یاغی را به کتابی پر کشش تبدیل کرده.
این کتاب از خشمهایی میگوید که مشت شده و تن و بدن زندگی آدمهای آن را سالهاست که کبود کرده.
از صبوری کردن در برابر ناملایمات و سختیها...
از عشقهایی که در بطن قلبها و در میانهی سکوت رشد کرده و قد میکشند... بزرگ میشوند.
این کتاب را به عاشقانهخوانهایی که طرفدار رمانهایی با ضربآهنگ بالای احساس هستند، پیشنهاد میکنم.
روح را سیاه میکنند و خودت را یاغی!»
کتاب یاغی به قلم خانم زهرا قاسمزاده در مورد زندگی امیرطاهاست. او سالها پیش زخم خورده و این زخم روی تمام زندگیاش تأثیر گذاشته است.
قصهی نزدیکی او به محیا برای رسیدن به اهدافی که سالهاست آرزوی رسیدن به آن را در سر پرورانده، شروع ماجراست.
با گذر از ابتدای داستان، بازی پر افت و خیز خشم و انتقامی که امیرطاها مانند توپهای یک بیلیارد روی زمین بازی ریخته، به هزارتوی پیچیدهای تبدیل میشود که ورق را برگردانده و حقایق جدیدی در پس آن آشکار میشود.
در اوایل این کتاب شاهد هستیم که یاغی از زبان سه نفر، یعنی امیرطاها و محیا و الهه نقل میشود اما رفته رفته با گذر از یک سوم میانی کتاب راویان قصه فقط امیرطاها و محیا خواهند شد.
شخصیتهای این رمان حول محور منطقی میگردند که گاه صفر و یکی شده و درک کردنشان برای خواننده سخت میشود.
خشم امیرطاها، مظلومیت و ازخودگذشتگی محیا، جاهطلبی الهه و...
متن احساسی و اتفاقات پر تنش و هیجانی مختص خود نویسنده است. سبک نوشتار گیسو با توصیفات زیبا و کلمات کوتاه و شبه جملاتی تأثیرگذار، یاغی را به کتابی پر کشش تبدیل کرده.
این کتاب از خشمهایی میگوید که مشت شده و تن و بدن زندگی آدمهای آن را سالهاست که کبود کرده.
از صبوری کردن در برابر ناملایمات و سختیها...
از عشقهایی که در بطن قلبها و در میانهی سکوت رشد کرده و قد میکشند... بزرگ میشوند.
این کتاب را به عاشقانهخوانهایی که طرفدار رمانهایی با ضربآهنگ بالای احساس هستند، پیشنهاد میکنم.
برشی از کتاب:
و من ! پر بودم از حسرت داشتن مردی که دلش با دیگری بود...!
و آن مرد شاید از آن مردهایی نیست که بپسندی!
از آن مردهایی نیست که اخلاقش زبانزد باشد!
ناز بکشد... بخندد... بخنداند و با دوستت دارمها گفتنش هر روز شاخه گلی از رز سرخ تقدیم کند!
او اما از آن دسته معدود مردهایی است که وقتی نمیبینیاش... انگار چیز بزرگی گم کردهای...
چیزی به حجم تمام دوستتدارمهای گفته شده از دهان تمام مردان مورد پسند!
چیزی قدر دوست داشتنهایت که با هیچکس... هیچ احدی دیگر تکرار نمیشود!
درست عین مرد من. درست عین یاغی من!
نویسنده | زهرا قاسم زاده (گیسو) |
نوبت چاپ | 12 |
سال چاپ | 1396 |
تعداد صفحات | 836 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9789642161195 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.