پریزاده ام

پریزاده ام

امتیاز کاربران
پریزاد، سپیده صبح... بالشتم بوی بودنت را داشت و تار مویی که به یادگار مانده بود!
وضعیت:
فایل عیار سنج

ارسال به دوستان
0

خلاصه ای از کتاب:

پریماه که از بچگی مورد تنفر نامادری‌اش قرار گرفته بالاخره در سنین نوجوانی برادر بزرگترش، آرمان سرپرستی او را به عهده می‌گیرد و پریماه را به خانه مادری برمی‌گرداند.
رفت و آمدهای زیاد آرمان با دوست صمیمی‌اش مهرداد، زمینه‌ساز به وجود آمدن عشقی بین مهرداد و پریماه می‌شود.
بعد از اینکه آبروریزی و رسوایی عشق کوتاه مدت پریماه و مهرداد به گوش آرمان می‌رسد، پریماه مجبور به فرار از خانه می‌شود و طی چهارسالی که خودش را از همه پنهان کرده بود به بدترین راه‌ها کشیده می‌شود...
ولی دیدار دوباره او با مهرداد و برادرش آرمان بعد از چهارسال شاید نوید یک شروع دوباره را برای پریماه قصه بدهد.
مهرداد همان شخصیتی‌ است که در اکثر رمان‌ها به عنوان یک شخصیت فرعی خوش‌گذران با دیالوگ و رفتارهای طنز از او یاد می‌شود ولی در پریزاده‌ام شخصیت اصلی مردی‌ است با دیالوگ‌هایی که لبخند روی لب شما می‌آورد، مردی که کل زندگی‌اش خوش گذران بوده ولی حالا پای عشقش به پریماه ایستاده و هیچ‌جوره دست نمی‌کشد...
 
برشی از کتاب:
اشکی از گوشه ی چشمم چکید. چقدر دلم می خواست سر روی شانه اش بگذارم. عمیقا پلک روی هم بفشارم و رایحه ی خوشایندش تا ته ریه هایم نفوذ کند، اما شدنی نبود. می ترسیدم... می ترسیدم غرق آن ابعاد دوست داشتنی شوم. باز هم چشم بگشایم و ببینم نیست و باید چند ماه دیگر با درد نداشتنش زندگی کنم. کاش می شد من هم بدون هیچ واهمه و ترسی مثل خودش دلتنگی هایم را با او قسمت می کردم. ولی مگر می شد؟ تا می آمدم چیزی بگویم رفته بود و ماه ها جای خالی اش تکه تکه جانم را به یغما می برد.
نویسندهشبنم سعادتی
نوبت چاپ3
سال چاپ1400
تعداد صفحات640
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
جنس کاغذتحریر
شابک9789642162031
دیدگاه ها

در اين بخش نظری ثبت نشده است.

نظرات کاربران

دیدگاه خود را ثبت نمایید.

سوال امنیتی : مجموع دو عدد 2 و 6