عاشقم بمون همیشه
عاشقم بمون همیشه
کاری کن که دنیا و جهان را فراموش کنم. مرا در آتش عشقت بسوزان، عاشقم بمان که ما همان ممکن ترین محال دنیا خواهیم بود!
وضعیت:
برشی از کتاب:
جلو اومد و باهاش احوال پرسی کرد. نگاهم چرخید و روی چشمای مهربون و نگاه بی قرارش ثابت موند.
مانی اینجا چه می کرد؟
- سلام، خوبی؟
مثل همیشه مختصر و مفید. زیر لب سلام کردم. نگاهش آتیش به جونم انداخت.
انگار تازه قلبم موقعیت رو درک کرد. از شوک در اومد و به جای یکی در میون زدن، وحشی شد.
مقنعه ام رو، روی سینه ام کشیدم شاید که این پارچه نازک صدای بلند تپش قلبم رو کم کنه.
زانوهام می لرزید و پاهام میل شدیدی داشت که به سمتش قدم نه ،بال بشه و پرواز کنه.
مانی اینجا چه می کرد؟
- سلام، خوبی؟
مثل همیشه مختصر و مفید. زیر لب سلام کردم. نگاهش آتیش به جونم انداخت.
انگار تازه قلبم موقعیت رو درک کرد. از شوک در اومد و به جای یکی در میون زدن، وحشی شد.
مقنعه ام رو، روی سینه ام کشیدم شاید که این پارچه نازک صدای بلند تپش قلبم رو کم کنه.
زانوهام می لرزید و پاهام میل شدیدی داشت که به سمتش قدم نه ،بال بشه و پرواز کنه.
گیرم پاهام رو مجبور به توقف و میخ شدن روی زمین کردم،
با این قلبی که دیوانه وار می کوبه و صداش به عرش خدا هم می رسه چه کنم؟
با این قلبی که دیوانه وار می کوبه و صداش به عرش خدا هم می رسه چه کنم؟
گیرم قلبم رو هم خفه کردم و توی دهنش زدم، مشتش کردم و از ضربان انداختمش،
با این نفسی که برای این مرد میره و دیگه بالا نمی آد چه کنم؟
نویسنده | مهسا یکه زارع |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1400 |
تعداد صفحات | 680 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9786227215021 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.