شهرت تلخ

شهرت تلخ

امتیاز کاربران
"شهرت" یعنی "شهر" به اضافه ی "ت". نباشی، از شهرت خبری نیست که نیست...
وضعیت:
فایل عیار سنج

ارسال به دوستان
0

خلاصه ای از کتاب:

‎ماجرای این رمان زندگی دو هنرپیشه‌ی سینما را به قلم آورده که مرد قصه یک سوپراستار است و همسرش نیز به واسطه‌ی معروفیت او به شهرت رسیده اما زندگی این دو به علت اشتباه‌هایی که شخصیت زن داستان مرتکب می‌شود دچار فراز و نشیب‌های پی‌درپی شده و کم‌کم عشق و رابطه‌ی آن‌ها رو به انحطاط می‌رود…
‎شخصیت زن، خود به خوبی می‌داند که خطاهایش از کجا شروع شده اما جرات بازگویی آن‌ها را برای همسرش ندارد و به اجبار زمانه تن می‌دهد به سرنوشت تلخ خویش تا...
 
برشی از کتاب:
لعنتی، چقدر اسمش را خوب صدا می زد. در تمام سال های عمرش، هیچ وقت، هیچ کس اسمش را آن همه بااحساس صدا نزده بود. این چیزی نبود که تازه فهمیده باشد، از همان دفعه اولی که اسمش را گفت ته دلش غنج رفت برای آن صدا و لحن لهراسب گفتنش.
- دیگه بهم نگو لهراسب.
پس چی بگم؟
- همون رفیق.
نمی توانست صدای خسته ی لهراسب را بشنود و دوام بیاورد. نمی توانست قبول کند او پشت در نشسته و نای رفتن ندارد. در را باز کرد و با گریه گفت:
- یادت باشه دوستت دارم.
نویسندهساجده سوزنچی
نوبت چاپ1
سال چاپ1400
تعداد صفحات600
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
جنس کاغذبالک
شابک978964216222
دیدگاه ها

در اين بخش نظری ثبت نشده است.

نظرات کاربران

دیدگاه خود را ثبت نمایید.

سوال امنیتی : مجموع دو عدد 1 و 6