آسو
آسو
و تو خیالی بیش نبودی، آنگاه که سرخی شفق سیاهی ها را می درید...
وضعیت:
خلاصه ای از کتاب:
این رمان روایتگر دختریست زیبا و سرشار از نجابت به نام آسو که عزیز کرده و نازپرورده خان بزرگ پایین ده است؛ آسو بر اثر ندانمکاری پسرعمویش که در جدلی بر سر شکار پسر بزرگ خان ده بالا را میکشد و متواری میشود، بالاجبار به عنوان عروس خونبس به خانه خان فرستاده میشود.
در آنجا توسط پسر خان (هرنگ ) که او را نمیخواهد و کلیه سکنه خانه مورد آزار و اذیت قرار میگیرد؛ انگاری که تمامی افراد خانه در تکاپو هستند که انتقام عزیزشان را از دخترک بگیرند.
اما با تمامی ناملایمات و مشکلات سرنوشت خوابهای زیبایی برایش دیده است که او از آن بیخبر است.
در آنجا توسط پسر خان (هرنگ ) که او را نمیخواهد و کلیه سکنه خانه مورد آزار و اذیت قرار میگیرد؛ انگاری که تمامی افراد خانه در تکاپو هستند که انتقام عزیزشان را از دخترک بگیرند.
اما با تمامی ناملایمات و مشکلات سرنوشت خوابهای زیبایی برایش دیده است که او از آن بیخبر است.
برشی از کتاب:
به او چشم دوختم.
دوستش داشتم، حالا و اینجا دوستش داشتم.
اصلا بعضی ها را نمی شود دوست نداشت.
دوست داشتنشان آرام آرام می آید و توی قلبت می نشیند.
نگاهشان، لحنشان و... تو تعجب می کنی چرا یک روزی، یک جایی، به یک دلیلی از این آدم متنفر بوده ای!
می نشینی و نگاهشان می کنی، در خواب، در بیداری و شاید سال ها بعد و سال ها بعد و هنوز در قلبت نفس می کشند.
مهم نیست فردا چه اتفاقی خواهد افتاد، تو در لحظه ای و این لحظه شاید ثانیه ای از بهشتی باشد که به تو وعده داده شده است.
دوستش داشتم، حالا و اینجا دوستش داشتم.
اصلا بعضی ها را نمی شود دوست نداشت.
دوست داشتنشان آرام آرام می آید و توی قلبت می نشیند.
نگاهشان، لحنشان و... تو تعجب می کنی چرا یک روزی، یک جایی، به یک دلیلی از این آدم متنفر بوده ای!
می نشینی و نگاهشان می کنی، در خواب، در بیداری و شاید سال ها بعد و سال ها بعد و هنوز در قلبت نفس می کشند.
مهم نیست فردا چه اتفاقی خواهد افتاد، تو در لحظه ای و این لحظه شاید ثانیه ای از بهشتی باشد که به تو وعده داده شده است.
نویسنده | نسرین سیفی |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1400 |
تعداد صفحات | 656 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9789642162055 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.