ییلاق دلپذیر

ییلاق دلپذیر

امتیاز کاربران
بوی خاک باران خورده، بوی چمن... بوی عشق و نان تازه، در کارزار تروری مخفیانه...
وضعیت:
فایل عیار سنج

ارسال به دوستان
1


خلاصه‌ای از کتاب:
غزال در اثر حادثه‌ای دچار فراموشی شده
و در یکی از ایلات لرستان به هوش می‌آید.
عرفان، خان‌زاده‌ی این ایل است که سال‌هاست از ایل خود رانده شده و به تنهایی و دور از خانواده‌اش، در شهر زندگی می‌کند.
به زودی غزال، همراه خانواده‌ی عرفان، از ایل به شهر خواهد آمد؛ اما با پیدا شدن خانواده‌ی غزال همه‌چیز تغییر می‌کند.
عرفان که آشفته‌تر از آن است که بتواند خودش را پیدا کند،
سر از زندان انفرادی در می‌آورد و تنها کسی که می‌تواند به او کمک کند، دختر مرموزیست که عرفان از او متنفر است!
دختری که راز مهمی در سینه دارد و باید آن را از عرفان مخفی نگه دارد در غیر این صورت…

 
برشی از کتاب:
حس می‌کردم دارم کار اشتباهی می‌کنم، ولی بیشتر که فکر می‌کردم، به این نتیجه می‌رسیدم که فقط دارم یه کم شیطنت می‌کنم.
عزمم رو جزم کردم و نگاهم رو به عرفان دوختم.
حواسش به من نبود.
چند ثانیه‌ای که گذشت، نگاهم‌و احساس کرد و به سمتم چرخید.
همون‌طور که بهش خیره شده بودم، عقب عقب رفتم و جمعیت رو دور زدم.
نگاه عرفان تمام مدت به من بود و مسیر حرکتم رو دنبال می‌کرد.
از جمعیت که دور شدم، سریع رفتم داخل چادرش.
قلبم اون‌قدر محکم می‌کوبید که توی گلوم حسش می‌کردم.
هر لحظه منتظر اومدنش بودم.
سایه‌ش که روی چادر افتاد، قلب منم از کار افتاد…
نویسندهاسما کرمی پور
نوبت چاپ2
سال چاپ1401
تعداد صفحات672
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
جنس کاغذبالک
شابک9789642162307
دیدگاه ها
ناشناس
(1403/08/12#01:46:19)
این رمان فوق العادس چه جلد اول چه جلد دوم پر از نکاتیه برای زندگی و خیلییی هم قشنگه نمیدونم چرا اونطور که باید به حقش نرسیده ضمنا من رمانای زیادی خوندم و واقعا سلیقه ام سخت شده
نظرات کاربران

دیدگاه خود را ثبت نمایید.

سوال امنیتی : مجموع دو عدد 5 و 9