ماه من بمان
ماه من بمان
وضعیت:
خلاصهای از کتاب:
زندگی عاشقانهی «ماهک» با فوت همسرش دست خوش طوفان میشود.
ماهک غرق خود و خاطراتش است که تماس غیرمنتظرهی «عرفان»، مردی که روزی خواستگارش بود و امروز همسر دخترعمویش «سارا»ست، رابطهی خواهرانهاش با سارا را مکدر میکند.
در روزهایی که ماهک دلگیر از سرمای فاصله گرفتنهای سارا و غمگین از دلنگرانیهای مامان نرجس است، دل خوش به «طاها» و محبتهایش است که مثل تمام روزهای کودکی و نوجوانی برادرانه کنارش حضور دارد.
غافل از این که طاها عشقی به درازای روزهای کودکی و نوجوانی در دل دارد.در این میان حضور خواستگاری مقبول، ماهک را به فکر وامیدارد تا تصمیمی تازه برای زندگیاش بگیرد...
برشی از کتاب:
به سمت پنجره رفت، پرده را کنار زد و در را باز کرد.
باران همچنان بیوقفه میبارید.دستهایش را از پنجره بیرون برد و دل سپرد به دانههای ریزی که با شتاب مهمان دستهایش میشد.
بوی خوش خاک و باران لبخند را مهمان لبهایش کرد.
ماماننرجس میگفت: «موقع بارون دعا مستجاب میشه.»
چشمهایش را بست و زیر لب زمزمه کرد:-
خدا کمک کن!
چشمهایش را باز کرد و به آسمان نگاه کرد:
-تو گفتی انَ مَعَ العٌسرِ یٌسری
صورتش از هجوم ناگهانی اشکهای داغش خیس شد.
-روزای سخت من نمیخواد تموم بشه خدا؟!
باز هم صدای رعد و برق بلند شد…
نویسنده | مرجان مرندی |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحات | 520 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
جنس کاغذ | تحریر |
شابک | 9786005873559 |
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
در اين بخش نظری ثبت نشده است.